info@raghi.ir 071-37390852
توحید و شرک در معرفت و علوم انسانی با تکیه بر آثار و اندیشه های استاد مطهری

پرسش اصلی این مقاله این است که چگونه می توان اندیشه های موحدانه و مشرکانه را در معرفت، به ویژه علوم انسانی شناخت؟

با روش بازخوانی، تحلیل و طبقه بندی اندیشه های استاد شهید مرتضی مطهری، و به منظور دستیابی به شاخصی برای تعیین تعالیم اسلامی از غیراسلامی، در این مقاله بر اصل الاصول (توحید) تکیه شده و از این اصل، دو شاخص استخراج گردیده است: اول شاخص، (از اویی)، که مرز توحید و شرک در تعالیم نظری است و از ان طریق، انحراف های بزرگ فکری زیر قابل شناسایی و نقد خواهد بود: توهم انگاری عالم وجود، مادی گرایی، ثنویت، تفویض، جبر، انکار علیت و. . . . اثار ناخوداگاه این نظریات، که در ذهن و ضمیر بیشتر افراد رسوب کرده، در تمام عرصه های معرفتی، از جمله در علوم طبیعی و علوم انسانی، قابل پیگیری است. اما شاخص دوم، (به سوی اویی) است که مرز توحید و شرک در تعالیم عملی می باشد و از طریق ان می توان اندیشه های مشرکانه زیر را شناسایی و نقد کرد: بت پرستی، خودپرستی (اشکار و نهان)، پذیرش طاغوت، انواع ارزش های یک بعدی، به ویژه نظریه های انحرافی در عدالت.

این ادعا که تفکر توحیدی مبنای تمام معارف است، یا اینکه اصول و فروع دین بر اصل توحید استوار است، و تعابیر مشابه، فراوان مطرح می شود. اما این مدعا نزد اندیشوران نادری صورت روشن و تقریر نظام مندی به خود گرفته که استاد شهید مرتضی مطهری یکی از انهاست.
ضرورت پرداختن به این موضوع، به ویژه از حیث تاثیر این نگاه در سلسله نقدهای مبناگرایانه بر اندیشه های دینی و همچنین تدارک سازوکاری برای نظریه پردازی یا تولید علم یا اصطلاحا (اجتهاد اسلامی) در عرصه های مختلف معرفتی است.
با توجه به توفیق فراوان استاد مطهری در دو رویکرد سلبی و ایجابی فوق، این سوال پیش می اید که روش استاد شهید مطهری در بهره وری از تفکر توحیدی در عرصه معرفت چگونه بوده است؟ در این مقاله می کوشیم دیدگاه توحیدی استاد مطهری را، به ویژه از حیث اثار ان در شناخت اندیشه های مشرکانه در عرصه معرفت و علوم انسانی، بازخوانی کنیم.
استاد علامه مطهری سلسله شاخص ها و معیارهایی را مشخص و تصریح می کند که (می توان با این معیارها تشخیص داد که فلان تعلیم، از اسلام هست یا نیست. )
وی با الهام از ایات قران کریم در همان سلسله معیارها، به دو شاخص (از اویی) و (به سوی اویی) اشاره می کند و در جای دیگر، اهمیت این دو شاخص را بیشتر کرده، می گوید: مرز توحید و شرک در توحید نظری (از اویی) است (انالله) و (مرز توحید و شرک در توحید عملی)، (به سوی اویی) ( انا الیه راجعون) است.
این مقاله تقریری ابتدایی است از این مطلب که اگر خداوند را اصل الاصول بدانیم، از یک سو، مبدا المبادی بودن او چه اثاری خواهد داشت و چگونه خواهیم توانست با شاخص (از اویی)، بسیاری از اندیشه های نظری نادرست را تشخیص دهیم و از سوی دیگر، مقصد المقاصد بودن او نیز به چه معناست و چگونه می توانیم با شاخص (به سوی اویی)، نظام های ارزش گذاری باطل را شناسایی نماییم.

باید توجه داشت رشته های مختلف علوم انسانی مانند مطالعات فرهنگ و ارتباطات (Communication & Cultural studies)، اقتصاد (Economics)، زبان شناسی (Linguistics)، حقوق (Law)، علوم سیاسی (Political science)، روان شناسی (Psychology)، روان شناسی اجتماعی (Social psychology)، جامعه شناسی (Sociology)، مطالعات توسعه (Development studies) و. . . همه با نوعی جهت گیری عملی و همراه با نظامی از ارزش گذاری اند که به تعبیر استاد مطهری، باید تمام انها را از سنح ایدیولوژی به حساب اوریم. استاد علامه مطهری نیز تصریح می کند که ایدیولوژی از نوع (حکمت عملی) و تابعی از جهان بینی است که جهان بینی از نوع (حکمت نظری) می باشد. مثلا، حکمت عملی سقراط بر اساس بینش خاصی است که سقراط از جهان دارد که همان حکمت نظری اوست، و همچنین است رابطه حکمت عملی اپیکور و حکمت نظری او، و همچنین دیگران. ثانیا، در مباحث گذشته ملاحظه شد که در حکمت نظری یا جهان بینی و حکمت عملی یا ایدیولوژی به دو شاخص مهم (از اویی) و (به سوی اویی) دست یافتیم که می توانند اندیشه های باطل را به ما نشان دهند.

این دو شاخص را می توان دو ارزش اصیل عبادت و عدالت نامید که اصیل بودن این دو ارزش به معنای مطلوب بالذات بودن انهاست و می توان انها را والاترین ارزش ها دانست. چنان که ملاحظه شد، یکی از ابعاد اهمیت این ارزش ها ان است که هدف ارسال پیامبران از سوی خداوند را می توان در این دو ارزش خلاصه کرد. می توان این دو هدف یا ارزش را به صورت زیر تقریر کرد:
1- شناخت، ایمان و عبادت خداوند که از طریق عمل صالح به تقرب به خداوند و سعادت اخروی می انجامد؛
2- تامین نیازهای همه انسان ها و تحقق عدالت اجتماعی و تامین سعادت دنیوی.
قران کریم در ایات زیر به این دو هدف اشاره می نماید:
– (و لقدبعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله) (نحل: 36)؛
– (و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم) (یس/61)؛
– (لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط) (حدید: 25).
اما پس از روشن شدن مصادیق ارزش های اصیل، باید جایگاه دیگر ارزش ها همچون حکومت، سیاست، اقتصاد و به تبع هنر، صنعت و. . . تعیین شود. در یک بیان کلی، می توان این ارزش های ثانوی را خادم، مقدمه یا وسیله تحقق و حفظ ارزش های اصیل دانست. به عبارت دیگر، ارزش های اصیل مغز و ارزش های ثانوی پوسته و حافظ ان ارزش هاست و روشن است که ارزش های ثانوی اصالت ندارند و ارزش بودن انها از نظر اسلام تا جایی است که خادم ارزش های اصیل باشند: (الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه و اتوا الزکاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبه الامور) (حج: 41). استاد علامه مطهری در این زمینه می فرماید: نسبت دیانت و سیاست نسبت روح و بدن است. این روح و بدن، این مغز و پوست باید با یکدیگر بپیوندند.

فلسفه ]وجود[ پوست، حفظ مغز است، پوست از مغز نیرو می گیرد و برای حفظ مغز است. اهتمام اسلام به امر سیاست و حکومت و جهاد و قوانین سیاسی برای حفظ موارث معنوی یعنی توحید و معارف روحی و اخلاقی و عدالت اجتماعی و مساوات و عواطف انسانی است. اگر این پوست از این مغز جدا باشد، البته مغز گزند می بیند و پوست خاصیتی ندارد. باید سوخته و ریخته شود.

 

برگرفته از
محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۶۶، ص ۲۹۳
مرتضی مطهری، مجموعه اثار، ج ۲، ص ۱۲۷
ابوالعلاء عفیفی، شرح فصوص الحکم، ص ۹

نوشتن دیدگاه