Blogs

اصل «انتظار فرج»از یک اصل کلیِ اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج میشود و آن اصل«حرمت یأس از روحاللّه» است. مردم مؤمن به عنایات الهی، هرگز و در هیچ شرایطی امید خویش را از دست نمیدهند و تسلیم یأس و ناامیدی و بیهودهگرایی نمیگردند.چیزی که هست این«انتظار فرج» و این «عدم یأس از روحاللّه» در مورد

نگهداری متون اصلی از دستبرد حوادث، استنباط فروع از اصول و تطبیق کلّیات بر جزئیات، طرح و اکتشاف مسائل جدید که هر عصری با خود میآورد، جلوگیری از گرایشهای یکجانبه، مبارزه با جمود بر شکلها و ظاهرها و عادتها، تفکیک احکام اصلی و ثابت و مادر از مقرّرات فرعی و نتیجه، تشخیص اهمّ و مهم

مرگی شهادت است که انسان با توجه به خطرات احتمالی یا ظنّی یا یقینی فقط به خاطر هدفی مقدس و انسانی و به تعبیر قرآن «فیسبیلاللّه» از آن استقبال کند. (شهید مطهری/قیام و انقلاب مهدی علیهالسلام)

در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق میشوند.بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمیشوند و به قول معروف از پای بوتهٔ هیزم سبز نمیشوند.معلوم میشود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد،زمینههایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش

از نظر افراد کم فکر،«مقتضیات زمان»یعنی سلیقه و پسند رایج روز. از نظر طرز فکر اینان همین که چیزی از سلیقه و مد روز—خصوصاً در دنیای غرب—افتاد،کافی است که حکم کنیم «مقتضیات زمان» تغییر کرده است، «جبر تاریخ» است، «اجتنابناپذیر»است؛ «لازمه ترقّی و تعالی»است؛در صورتی که میدانیم زمان و محیط و عوامل اجتماعی را بشر

حق شهداء تمام کسانی که به بشریت به نحوی خدمت کردهاند،حقی به بشریت دارند،ولی هیچ کس حقی به اندازهٔ حق شهدا بر بشریت ندارد…همهٔ گروههای خدمتگزار دیگر مدیون شهدا هستند،ولی شهدا مدیون آنها نیستند یا کمتر مدیون آنها هستند؛ عالِم در علم خود و فیلسوف در فلسفه خود و … نیازمند محیطی مساعد و آزادند

آن چیزی که بیش از هر چیز حق را محترم، عدالت را مقدّس، دلها را به یکدیگر مهربان، و اعتماد متقابل را میان افراد برقرار میسازد، تقوا و عفاف را تا عمق وجدان آدمی نفوذ میدهد، به ارزشهای اخلاقی اعتبار میبخشد، شجاعت مقابله با ستم ایجاد میکند و همهٔ افراد را مانند اعضای یک پیکر

اوّلین«پستی»که در دورهٔ خاتمیّت از پیامبران به عالمان انتقال مییابد پست دعوت و تبلیغ و ارشاد و مبارزه با تحریفها و بدعتهاست. تودهٔ بشر در همه دورهها نیازمند به دعوت و ارشاد است. (شهید مطهری/ختم نبوّت)

شهید تنها کارش این نیست که در مقابل دشمن میایستد،یا دشمن را میزند یا از دشمن میخورد؛اگر تنها این بود،باید بگوییم آن وقتی که از دشمن میخورد و خونش را میریزند، خونش هدر رفته. نه، هیچوقت خون شهید هدر نمیرود،خون شهید به زمین نمیریزد.خون شهید هر قطرهاش تبدیل به صدها قطره و هزارها قطره،بلکه به

تنگنظری مذهبی از خصیصههای خوارج است اما امروز آن را باز در جامعهٔ اسلامی میبینیم. خوارج شعارشان از بین رفته و مرده است اما روح مذهبشان کم و بیش در میان بعضی افراد و طبقات همچنان زنده و باقی است. بعضی از خشکمغزان را میبینیم که جز خود و عدهای بسیار معدود مانند خود، همهٔ