وبلاگ - دوراهی تردید
دوراهی تردید
با کلافگی بر روی تختم دراز کشیدم. بدجور بر سر دو راهی تردید احساس و منطق ماندهام. اگر بر اساس نظر دیگران، با او ازدواج کنم ولی احساسی شکل نگرفت، چه میشود؟ تصور یک عمر زندگی کردن بدون احساس باعث شد تا ملافه را بر روی سرم بکشم و چشمانم را محکمتر فشار دهم.
دوراهی تردید، ازدواج منطقی یا احساسی؟!
با کلافگی بر روی تختم دراز کشیدم. بدجور بر سر دو راهی احساس و منطق ماندهام. اگر بر اساس نظر دیگران، با او ازدواج کنم ولی احساسی شکل نگرفت، چه میشود؟ تصور یک عمر زندگی کردن بدون احساس باعث شد تا ملافه را بر روی سرم بکشم و چشمانم را محکمتر فشار دهم. اما اینگونه نمیشود. من مسئول زندگی و انتخابم هستم. باید کاری اساسی کنم. گوشیام را برداشته و برای حمید در تلگرامش پیام میگذارم: سلام دوست روانشناسم. امشب اگر آزاد هستی چنددقیقهای به منزلتان آمده و مزاحمت میشوم.
دورهمی دوستانه
با تشکر چایی را برداشتم و بعد از نشستن حمید، صحبتم را آغاز کردم.
حمید جان بر سر دوراهی ماندهام و قدرت تصمیمگیری ندارم. برای همین از تو کمک میخواهم. هفته گذشته به خواستگاری دختری رفتم که بسیار دختر معقولی است. هم تحصیلات خوبی دارد. همخانوادهاش متناسب با من و خانوادهام است. سطح مالی ما مشابه است. از یک فرهنگ هستیم و از بعد مذهبی هم هماهنگی داریم. وقتی با او صحبت کردم، معیارهای اصلی من را داشت و به نظر میرسد از لحاظ منطق، بهترین و متناسبترین دختر برای من باشد. اما اشکال اینجاست که احساس خاصی به او ندارم. حس میکنم از لحاظ ظاهری نتوانست شوق زیادی را در من ایجاد کند.
از سویی اطرافیان به من میگویند که ظاهر بعد از مدتی عادی میشود و نباید به آن بها بدهم و از طرفی میترسم این احساس آنطور که دلم میخواهد شکل نگیرد و مگر میشود بدون احساس زندگی کرد؟ خواهرم دیشب میگفت چون مردد هستی پس استخاره از قرآن بگیر و بر اساس آن عمل کن و نمیدانم این کار در این مرحله صحیح است یا خیر؟
بعد از اتمام صحبتهای من، حمید لبخندی زد و گفت: ببین فرهاد… برای ازدواج، لازم است که در اولین دیدارها با فرد مورد نظر، احساسات را مورد توجه قرار دهی و مطمئن شوی که حداقل تمایلی به سمت او وجود دارد و به اصطلاح به دلت نشسته است. اما به غیر از این، ممکن است با چند احساس مهم دیگر هم مواجه شوی. شاید بر اساس سلیقه شخصیات اصلاً از ظاهر او خوش ات نیاید و احساس بدی به تو دست بدهد. این حس درون تو است و ربطی به خوب بودن یا بد بودن او ندارد. پس اگر همه هم بگویند که با او خوشبخت میشوی و احساس پس از ازدواج به وجود میآید، بهتر است ریسک نکرده و از انجام این کار صرفنظر کنی. از طرفی اگر دیدی که عاشقش شدهای، ممکن است که قدرت تشخیص تفاوتهای میانتان را از دست بدهی و صرفاً احساسی عمل کنی. در چنین موقعیتی بهتر است که از نظر یک مشاور متخصص نیز استفاده کنی تا به تو در تصمیمگیری صحیح کمک کند.
اما اگر احساسی بیتفاوت مثل آنچه که گفتی شکل بگیرد، مسلماً تصمیمگیری سخت میشود. اگر منطقت او را تائید میکند، پس به تو پیشنهاد میکنم تا دوران آشنایی طولانیتری داشته باشی. چون در گذر زمان و رسیدن به شناخت بیشتر، ممکن است تکلیف احساسات هم روشن شود. اگر باز هم مردد بودی حتماً از یک متخصص ازدواج و خانواده بخواه تا در تصمیمگیری تو را یاری کند و اگر همه راههای عقلی نتوانست تو را به نتیجه محکمی برساند آنوقت میتوانی استخاره کنی و از خداوند طلب خیر داشته باشی و بر اساس آن عمل کنی.
پس از شنیدن صحبتهای حمید، لبخندی بر لبم نشست. به گمانم به بزرگراه اصلی واردشدهام. نفس راحتتری کشیده و چای سرد شدهام را یک نفس نوشیدم.
مرضیه حسنزاده
بدون توضیحات
نوشتن دیدگاه